آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

دخمل زیبای من و بابایی

1سالگی ...

فزشته ی قشنگم 1 ساله شد...... خدایا هر لحظه با در اغوش کشیدن فرزندم با بوییدن عطر تنش شکرت میکنم به خاطر عظیم ترین نعمتی که به من دادی. یک سال گذشت، پر از شادی  پر از حس قشنگ مادر بودن با هم ی سختی ها و شیرینی هاش گذشت، اما چقدر زود..... سال پیش اینموقع تا صبح باهات حرف زدم و اشک ریختم از شادی که فرشتمو در اغوش میگیرم و الان عشق من  اینجاست تو بغلم...  چقدر زود گذشت... دلم تنگ میشه واسه اولین خندت، واسه اولین حرف زدنت ، واسه اولین غلط زدنت، واسه اولین دست زدنو رقصیدنت،واسه اولین نشستنت،واسه چهار دستو پا رفتنت، واسه اولین ماما و بابا گفتنت ،دلم تنگ میشه.............. دختر قشنگم در یکایک لحظه های بودنم، برای...
25 آذر 1392

بعد از 2 ماه....

دختر قشنگم منو ببخش که نمیتونم بیام  وبلاگتو بروز کنم اخه ماشالا شما انقد شیطون بلا شدی اصلا نمیزاری من به کارام برسم با لب تاب هم خصومت خاصی داری،نمیزاری اصلا باهاش کار کنم. بگم ازین چند وقتی که گذشته ،دختر من دیگه نی نی کوچولو نیست الان واسه خودش خانوووومی شده که نگو.   عزیز دل مامان بالاخره 20 آبان تو ده ماهو بیستو پنج روزگی اولین مرواریدت در اومدو مامان جونی واست آش دندونی درست کرد بلافاصله هم هفته بعدش دومین دندونت در اومد. مبارکت باشه عشق قشنگم. خانومک من خیلی قرتی هستی همش در حال رقصیدنی با هر اهنگی حتا غمگین شروع به رقص میکنی و با همین کارا دل همرو میبری. بابا میگی ماما، دد ، دایی، باشه،بریم،کیه،الو میگی، کلا تو خو...
25 آذر 1392
1